جدول جو
جدول جو

معنی علی بن احمد - جستجوی لغت در جدول جو

علی بن احمد
(عَ)
ابن احمد ابیوردی شیعی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن ابی قره. متکلم قرن دهم هجری. رجوع به علی ابیوردی شود
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی، ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی دیری شود
ابن احمد بن عبدالرحمان بن احمد بن عبدالرحمان بن یعیش زهری باجی، مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی باجی شود
ابن احمد بن عمر بن محمد بن احمد بوشی انصاری، ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی بوشی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
ابن محمد بن رستم بن هردوز، مشهور به ابن ساعاتی و ملقّب به بهاءالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به ابن ساعاتی و علی بن رستم بن هردوز شود
ابن محمد بن ابی فهم داود بن ابراهیم تنوخی، مکنّی به ابوالقاسم. رجوع به ابوالقاسم تنوخی و نیز به علی بن محمد بن داود بن ابراهیم... شود
ابن محمد بن عبدالصمد بن عبدالاحد بن عبدالغالب همدانی مضری سخاوی، ملقّب به علم الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علم الدین سخاوی شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی، مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن محمد بن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی، مشهور به قلصادی و ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قلصادی شود
ابن محمد بن اسماعیل بن علی بن محمد بن داوود بیضاوی الاصل مکی شافعی، مشهور به زمزمی و ملقّب به نورالدین. رجوع به علی زمزمی شود
ابن محمد بن ابی بکر بن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی، مشهور به نقیب الاشراف. رجوع به علی نقیب الاشراف شود
ابن محمد بن علی بن محمد حضرمی رندی اشبیلی اندلسی، مشهور به ابن خروف و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی اشبیلی شود
ابن محمد بن علی بن سلیم دمشقی صالحی شافعی سلیمی، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علاءالدین. رجوع به علی سلیمی شود
ابن محمد بن یحیی درینی انباری، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ثقه الدوله. رجوع به علی انباری (ابن محمدبن...) شود
ابن محمد بن سالم تغلبی آمدی حنبلی شافعی، ملقّب به سیف الدین. رجوع به علی آمدی (ابن ابی علی بن محمد....) شود
ابن محمد بن احمد قزوینی بغدادی شافعی، ملقّب به تاج الدین و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی قزوینی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن أحمد أزرق، مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین، و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی أزرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حمید سعیدی، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صباغ یا ابن حمزه. رجوع به علی سعیدی (ابن حمید...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن حمودبن میمون بن احمد ادریسی حسنی علوی حمودی، ملقب به الناصر لدین الله. نخستین سلطان حمودیه در قرطبه و مالقه. رجوع به علی حمودی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن محمود بن محمد بن عمر بن ایوب، ملقّب به نورالدین. از امرای ایوبی. رجوع به علی ایوبی (ابن محمود مظفر بن محمد...) شود
لغت نامه دهخدا
ابن احمد بن بکری، مکنی به ابوالحسن. نام او رابصورت ’علی بن عمر بن احمد بن عبدالباقی بن بکری’ نیز آورده اند. وی کتابدار کتاب خانه نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 هجری قمری درگذشت ودر ’وردیه’ دفن گردید. او نحو را نزد ابوالسعادات بن شجری و لغت را نزد ابومنصور جوالیقی فراگرفت. او راخطی نیکو بود و تعداد بسیاری از کتب را به خط خویش نگاشته است. (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 104)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن احمد بن محمد بن غزال نیشابوری، مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن احمدبن...) ، و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 27 و معجم الادباء ج 12 ص 272 و التحبیر سمعانی ص 63
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ فِ)
ابن احمد بن محمد بن علی واحدی نیشابوری شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن (علی بن...) و علی (ابن احمد...) شود
ابن احمد بن محمد بن عمر بن سالم بن عبیدالله بن حسن علوی حسینی زیدی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی زیدی شود
ابن احمد بن موسی بن محمد دیری جوبری دمشقی شافعی. ملقب به علاءالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی دیری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ابن احمد خرقانی (یا علی بن جعفر) ، مکنی به ابوالحسن. از بزرگترین مشایخ صوفیۀ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری. رجوع به ابوالحسن علی بن جعفر... و ابوالحسن خرقانی شود
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ دِلْ لاه)
محمد بن علی بن احمد، معروف به ابن حمیده یکی از علمای نحو، شاگرد ابن خشاب، مولد او به سال 468هجری قمری و وفات 505 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
ابن علی بن احمد. او راست: کنز البلاغه فی الانشاء بزبان فارسی و مختصر است
لغت نامه دهخدا